۱۳۹۰ دی ۲۱, چهارشنبه

پنجشنبه خالی

پنجشنبه و تاریکی شب
من و تخت و پنجره باز
باد بهاری خنک و بوی سیگار
باد بهاری خنک و بوی عطر مردونه
یکی آماده میشه برای قرار عاشقونه...
من و پنجشنبه و تاریکی شب و تخت و پنجره باز و باد بهاری خنک و بوی سیگار و عطر مردونه و ... ه ه هیچ
من و پنجشنبه و تاریکی چشمهای بسته...

۴ نظر:

  1. آخه چرا قدر نمیدونین شماها !!؟؟
    بذار اون مخت یکم مثل بیابونا خالیه خالیه خالیه ... باشه و تو اون تاریکی شب و پرستاره یه باد خنک و سرد ! بوزه و فقط مثلا " آناتما " گوش بدی . ( تو اون بیابونه ها ) بخدا خوبه . حیفه !؟؟

    پاسخحذف
  2. الان نفهمیدم چی شد؟! مخم خالی بشه؟ مثل بیابون؟

    پاسخحذف
  3. پنجشنبه ها رو دوست دارم , حالا چه قراری توش باشه و چه نه , چون فرداش تعطیله . اما از جمعه ها بدم میاد




    با درود و سپاس فراوان : شهرام

    پاسخحذف
  4. به به آقای بیطار. بعد مدت ها چشممون روشن شد. خوش اومدین.
    باهاتون موافقم. جمعه ها بهتر از پنجشنبه هاست

    پاسخحذف