۱۳۸۹ دی ۹, پنجشنبه

شما بگید!

نمی دونم ایراد از منه که به پیرمردی با ظاهری عجیب که دستهاش رو تا بیخ تو جیبای شلوار گشادش فرو کرده و در محلی پر تردد رو به ویترین مغازه مانتو فروشی ایستاده، مشکوک میشم... یا از اون خانومه که داره تو یه قدمی همون پیرمرد با موبایلش حرف میزنه و حواسش نیست پشتش چه خبره!
وقتی آروم زدم رو شونه خانومه و بهش گفتم حواسش به پشت سرش باشه، صورتش رو بهم کج کرد و گفت" واه، ترسیدم خانوم!

خب حتماً ایراد از منه دیگه...

۱۳۸۹ دی ۸, چهارشنبه

pingilish

vaghti keyboarde gushit farsi support nemikone o kermet migire ke post bezari:
migam, hame donbale nimeye gom shodashoonan, hala age yeki nimeye peyda shodash ro gom kard chi?

۱۳۸۹ دی ۵, یکشنبه

۱۳۸۹ دی ۴, شنبه

شهرِ من

- راننده اول: هوووووووووووو حیوون، مثل گاو داری میای تو شکم من
- راننده دوم: گاو تویی الاق.
- باباته
- جد و آبادته
- خار مادرته
- عمته
- پسر خالته
- داییته
 ...

و شهر من جاییست که مردمش هر روز بر سر این که چه کسی گاو تر است، بحث می کنند.