۱۳۸۸ آذر ۲۳, دوشنبه

استثمار

 از مدرسه که رسید خونه دید مرغ و خروساش نیستن. سراسیمه خودش رو رسوند به مادرش و ازش پرسید:

- جوجه هام کجان؟
- مشت رحمت برده دِهشون.

اما این بار هم مثل دفعه قبل که مشت رحمت جوجه هاش رو به ده برده بود، از آشپزخونه بوی خوراک مرغ میومد...!

۱ نظر: