۱۳۸۸ آبان ۱۵, جمعه

مرگ

امروز بهشت زهرا بودیم. هر دفعه که می رم یه کم جو زده میشم که اگه خدایی نکرده، زبونم لال، گوش شیطون کر، بترکه چشم حسود، محمدیاش صلوات... من افتادم و ... (تو رو خدا فحش ندین... خوب مرگ حقه دیگه... شتریه که در خونه همه می خوابه... شتر سواریم که دولا دولا نمیشه...) خلاصه تو همین فکرا بودم که یه دفعه یاد پست قبلیم افتادم. گفتم چقدر بخندین با آخرین پست من. طرف انقدر باد کرد که ترکید...

پ.ن.1 انقدر سرعت کمه که نتونستم رو پستهای خودم کامنت بذارم. البته رو پست های دوستام هم همینطور... قابل توجه مالیخولیایی که فکر می کرد تقصیر مریمه.

پ.ن.2 حالا یعنی با این سرعت کم میشه پست آپ کرد؟ کسی دعای قبل از آپ کردن پست بلد نیست؟

۷ نظر:

  1. هوراااا،بالاخره تونستم کامنت بذارم...:))))کلی خندیدم.ایشالا که صد سال سلامت باشی.بابا اول جوونی این حرفا چیه؟
    این دعاهه رم اگه پیدا کردی به منم بگو بی زحمت!D:

    پاسخحذف
  2. مرگ که حقه مادر جان اما شما واسه حفظ ناخوشیهاتون لطفا از خیابون انقلاب پایین تر نرین همون بالا مالاها بچرخ بعله عزیز برادر

    پاسخحذف
  3. چی فاجعس؟
    راستی کامران جان من متوجه منظورتون نشدم...!

    پاسخحذف
  4. به به مر مر خانم فر فری !!!
    عزیزم منظورم اینه که تو از خیابون انقلاب پایین تر نرو چه برسه به بهشت زهرا که خیلی پایین مائیناست قربونت برم مگه همون دور و بر خونتون کم آدم کشته میشه ؟؟؟ تازه چیذر هم هست ... عزیزم نیا بهشت زهرا جو زده هم نمی شی خوب ؟؟؟ آفرین دختر خوب 20 شدی :-)

    پاسخحذف
  5. بله البته که متوجه این قسمت شدم. اما متوجه "حفظ نا خوشاها" نشدم! مگه آدم نا خوشی هاش رو هم حفظ می کنه؟

    پاسخحذف